جدول جو
جدول جو

معنی در عوض - جستجوی لغت در جدول جو

در عوض
در برابر
تصویری از در عوض
تصویر در عوض
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَرْ رَ حَ / حُو)
دهی است از دهستان کرچمبو بخش داران شهرستان فریدن واقعدر 50هزارگزی شمال باختری داران و 6هزارگزی راه شوسۀ ازنا به اصفهان، با800 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(دَهْ حَ)
دهی است از دهستان سوسن بخش ایذۀ شهرستان اهواز. واقع در 45هزارگزی شمال خاوری ایذه دارای 770 سکنه است. آب آن از چشمه تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(دِ عَ)
بعیر درعوس، شتر نیکخو. (منتهی الارب). و در اقرب الموارد بصورت حسن الخلق یعنی نیکو خلقت و آفرینش ضبط شده است
لغت نامه دهخدا
(دِ عَ)
قوی: بعیر درعوش، شتر قوی و شدید (فقط در لسان ضبط شده است). (از ذیل اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از در خور
تصویر در خور
شایسته موافق مناسب لایق سزاوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از در اول
تصویر در اول
در اول اولا مقابل در آخر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از در یوز
تصویر در یوز
بینوایی تهی دستی، گدایی کدیه سوال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از در غوش
تصویر در غوش
نیازمند محتاج تهیدست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از در عوس
تصویر در عوس
نیکخوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درمعرض
تصویر درمعرض
دستخوش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از در طول
تصویر در طول
در راستای، در هنگام، در درازنای
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از در خور
تصویر در خور
قابل
فرهنگ واژه فارسی سره
دربان
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع رامسر
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی ناسزا و نفرین
فرهنگ گویش مازندرانی
دربان
فرهنگ گویش مازندرانی
فرار کن
فرهنگ گویش مازندرانی
دربان
فرهنگ گویش مازندرانی
برنده، رباینده، قاطع، کسی که کاری را به راحتی به پایان
فرهنگ گویش مازندرانی